به اميد صد روز دوم
ابراهيم عمران
صد روز از دولت پزشكيان گذشته است. صد روزي كه پر از تكانههاي شديد براي او و بدنه وزرايش بود. حاميانش نيز كم و بيش از اين تكانهها بينصيب نبودهاند. پنجاه درصدي كه راي ندادند؛ حرجي برايشان نيست. آن پنجاه درصدي هم كه با هزاران انقلت و خواهش و تمنا پاي صندوقهاي راي رفتهاند؛ اما حرفهاي بسيار دارند. از طرفي بايد جوابگوي طرف مقابل باشند و از سويي هم در پي منوياتي كه به خاطر آن راي دادهاند. كمي بيتفاوتي عارض شده است بر حاميان پزشكيان كه آن همه اشتياقشان به گوشهاي خزيد! بيآنكه جواب مناسبي از سوي دولت جديد گرفته باشند. پر واضح است كه نميتوان انتظار داشت همه نابسامانيهاي قبل؛ طي اين صد روز برطرف شود! هيچ طرفدار و سمپات حزبي هم چنين توقعي ندارد. بحث اما بر سر گزارهاي است كه اميد ميرفت تيم پزشكيان آن را رعايت كند. همگان ميدانيم رايدهندگان طي موسم انتخابات؛ ارج و قرب ميگيرند و بر صدر گفتهها مينشينند! در همه دولتهاي پيشين، بعد از گرفتن راي؛ آنچه فراموش ميشد؛ مردم «بما هو مردم» بودهاند. انتظار بود اين فراموشي زودهنگام رخ ندهد. هر چند آنچنان شدت حوادث پيش آمده منطقهاي زياد بود و هست كه توقعمان به همان اندازه؛ كم شده است. ولي بيتفاوتي موجود بين آناني كه تلاش و كوشش كردهاند براي رايآوري دولت وفاق؛ جاي واكاوي و شايد نگراني فراوان داشته باشد.
اگر احساس شود كه در بر همان پاشنه سابق ميچرخد و تفاوت ماهوي در رفتار مديران ايجاد نشده است؛ در بزنگاههاي احتمالي پيش آمده و خاص نميتوان شاهد جانبداري حاميان مايوس بود. طي اين صد روز آنچه غلبه داشت بر اتمسفر عمومي كشور؛ مسائل منطقهاي بود و بس و اين نگره شايد توجيه دولتيان در خلوت و جلوتشان باشد. آنچنان هم سعي بر حرف زدن و بيان محاورهاي مسائل است كه گاهي از آن ور بام هم افتادهاند! (حرفهاي گاهي مناقشهبرانگيز سخنگو) ولي آنچه عيان است دخيل ندادن مردم در تصميمهايي است كه گرفته ميشود. مراد از دخيل ندادن آگاهيبخشي منطقي است وگرنه انتظار نميرود كه اهداف كاري دولت براي عموم عيان شود.
در همين فقره خاموشيهاي منظم برق؛ كجاي كار بودهاند مردم؟! اينكه مازوت نسوزد فينفسه خبر خوبي است. ولي تا چه زماني نسوزد و فرجام اين نسوختن با قطع برق تا چه زماني است هم پرسشي ديگر! كه بر سبيل مدعا نوشته ميشود. آري اين صد روز انگار براي برخي دولتيان، آنچه عيان نبود، وجود مردمي بود كه سببساز نشستن آنها بر صندليهاي وزارت و مديريت شد. حال بگذريم آنچنان هم در تعيين مديران مياني تعلل شد كه كاركردهاي بعضا قابل دفاع دولت نيز در محاق قرار گرفت. تيم رسانهاي كه سكاندار سنتي آن ايرنا و روزنامه ايران باشد تا همين اواخر بيمدير بودهاند! و همين روزنامه اعتماد يك تنه بار حمايت از دولت را به دوش كشيد. اميدواريم صد روزه دوم دولت؛ شاهد آرامش بيشتري بر منطقه و بالمآل ايرانمان باشيم. ما قراري با پزشكيان داشتيم. شايد دلمان تنگ آن مرام و سادگي خلوصش شده باشد. راستي راقم اين سطور نميداند آخرين بار چه زماني صحبتهاي ايشان را شنيده باشد؟! اين گزاره آيا به صواب و ثواب نزديك است؟! مقصر احتمالي اين اهمال ناخواسته من مخاطب عادي هستم يا رييس دولت؟ وفاق با ما هم فراموش نشود جناب پزشكيان؛ ما مردم عادي كوي و خيابان. كه ماييم و كهنه دلقي...